کتابخانه عمومی شهید جاویدی فسا

کودکان ،خردسالان ، بازنشستگان ، ایثارگران، بسیج فعال ، افراد تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد می توانند به صورت رایگان از خدمات کتابخانه عمومی شهید جاویدی استفاده کنند .

کتابخانه عمومی شهید جاویدی فسا

کودکان ،خردسالان ، بازنشستگان ، ایثارگران، بسیج فعال ، افراد تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد می توانند به صورت رایگان از خدمات کتابخانه عمومی شهید جاویدی استفاده کنند .



۱۳ مطلب با موضوع «معرفی کتاب هفته» ثبت شده است

۲۵
اسفند

کتابخانه عمومی شهید جاویدی با برپایی سفره هفت سین و معرفی هفت کتاب که با سین شروع می شود به استقبال سال جدید و بهار طبیعت می رود.

این کتابخانه ضمن تبریک عید نوروز، سالی توام با سلامتی، صحت و موفقیت و شادی برای همه اعضای کتابخانه آرزومند است.


  • کتابخانه شهید جاویدی
۰۴
بهمن
به مناسبت بزرگداشت سالروز شهادت سردار تنگه احد «مرتضی جاویدی»

نشست ادبی نقد و بررسی کتاب«تپه جاویدی و راز اشلو» نوشته «اکبر صحرایی» با حضور اعضای انجمن های ادبی و اعضای کتابخانه شهید جاویدی در تاریخ 5/11/95 ساعت 4 بعد از ظهر در محل کتابخانه برگزار می گردد.حضور شما فرهیختگان گرامی مایه مباهات ما می باشد.

تپه های جاویدی

  • کتابخانه شهید جاویدی
۰۷
دی


عنوان کتاب : بخارای من ایل من 

نویسنده: محمد بهمن بیگی 


من در یک چادر سیاه به دنیا آمدم. روز تولدم مادیانی را دور از کرة‌ شیری نگاه داشتند تا شیهه بکشد. در آن ایام، اَجنّه و شیاطین از شیهة‌ اسب وحشت داشتند!

هنگامی که به دنیا آمدم و معلوم شد که بحمدالله پسرم و دختر نیستم پدرم تیر تفنگ به هوا انداخت.

من زندگانی را در چادر با تیر تفنگ و شیهة‌ اسب آغاز کردم.

در چهارسالگی پشت قاش زین نشستم. چیزی نگذشت که تفنگ خفیف به دستم دادند. تا ده‌سالگی حتی یک شب هم در شهر و خانة‌ شهری به سر نبردم.

ایل ما در سال، دو مرتبه از نزدیکی شیراز می‌گذشت. دست‌فروشان و دوره‌گردان شهر، بساط شیرینی و حلوا در راه ایل می‌گستردند. پول نقد کم بود. من از کسانم پشم و کشک می‌گرفتم و دلی از عزا درمی‌آوردم. مزة‌ آن شیرینی‌های باد و باران‌خورده و گرد و غبار گرفته را هنوز زیر دندان دارم.

از شنیدن اسم شهر قند در دلم آب می‌شد و زمانی که پدرم و سپس مادرم را به تهران تبعید کردند تنها فرد خانواده که خوشحال و شادمان بود من بودم.

نمی‌دانستم که اسب و زینم را می‌گیرند و پشت میز و نیمکت مدرسه‌ام می‌نشانند.

نمی‌دانستم که تفنگ مشقی قشنگم را می‌گیرند و قلم به دستم می‌دهند.

  • کتابخانه شهید جاویدی
۱۳
مهر

آ




عنوان کتاب : چگونه به کودک خود نه بگوییم


نویسنده: ویل ویلکاف/ مترجم: زهرا جعفری

ناشر: صابرین

موضوع: روانشناسی

کلیدواژه: تربیت فرزند، رابطه والدین و فرزند

مقصد: اصلی استان و شهرستان و شهر بزرگ و متوسط


آموختن «نه یعنی نه » به فرزندان، اولین قدم برای نظم بخشیدن به رفتار او و اساسی ترین کلید موفقیت در

پرورش فرزند است. کتاب به والدین کمک میکند فرزندان خود را مطابق با نیازهای متنوع و فزاینده جامعه

امروز پرورش دهند و کلیدهای تربیت کودکان و نوجوانان را به والدین آموزش م یدهد و به مشکلات کنونی

آنها، روشهای نه گفتن به کودکان و جایگزینهای آن اشاره میکند.

به عنوان مثال در برخی مواقع بجای نه گفتن به کودک، والدین باید رفتار کودک را نادیده بگیرند، گویی

هیچ اتفاقی نیفتاده است. اغلب اوقات والدین به کودکان گریان و نق نقوی خود م یگویند: «حرف بزن ببینم

چی میخوای؟ » متأسفانه دلیل گریه و زاری اغلب کودکان )خردسال و حتی بزرگتر( این نیست که کلمات

صحیح و مناسب را فراموش کرد ه اند، بلکه آموخته اند که گریه و زاری روش مناسبتری برای رسیدن به

خواسته ها و اهدافشان است. البته نادیده گرفتن همیشه هم مؤثر نیست. برای تبدیل کردن روش نادید ه انگاری

به یک عامل بازدارنده مؤثر، سکوت به تنهایی ممکن است کافی نباشد. علاوه بر آن، باید از نگریستن در

چشم فرزندتان خودداری کنید؛ و دیگر روشهایی که در این کتاب در شانزده فصل به آنها اشاره شده است.

گاهی اوقات کودکان خواست هایی دارند که قابل قبول نیست، باید در این شرایط به آنها نه بگوییم، اما

نه گفتن روش خاصی دارد که در صورتی که درست از این رو شها استفاده کنیم زودتر به نتیجه ی مطلوب

خواهیم رسید. نه گفتن زیاد باعث میشود که کلمه ی «نه » بی اثر شود. بعضی از متخصصان معتقدند

کودکانی که زیاد کلمه نه را از زبان بزرگترها میشنوند کم کم این کلمه را ناشنیده میگیرند و یا تنها به

صورت خشمگین شما در هنگام به زبان آوردن این کلمه توجه می کنند. والدین می توانند با روش بهتری

برای کودکان محدودیت تعیین کنند بدون اینکه به آنها این همه نه بگویند. می توان با بله گفتن هم همان

کار را کرد بدون اینکه پاسخ منفی به کودک دلبندتان بدهید. البته در بله گفتن هم باید تعادل داشت.

  • کتابخانه شهید جاویدی
۰۶
مهر


نویسنده: رحمت الله امیدوار

ناشر: ساحت

موضوع: ادبیات

کلیدواژه: داستان کوتاه، داستان ایرانی

مقصد: اصلی استان و شهرستان


شاید کسی در بزند

 مجموعه حاضر مشتمل است بر ده داستان کوتاه با عناوین «  نی لبک »،» گربه رقصانک « ،» اردی جهنم »،

«  سربازهای سنگی « ،» شاید کسی در بزند « ،» سایه ها و ستار ه  ها « ،» رخشانک « ،» آفتابگردا نها «

 » کوتوله ها »و « شال قهو ه  ای »  است. داستان« شاید کسی در بزند »  داستان نامه ای است خطاب به محبوبی.

نگارنده این نامه دختری است که در سنین نوجوانی در حادثه ای جوانی را می بیند و دلباخته اش می شود. جوان که خسرونام دارد بدون دیدن نگار و اطلاع از عشق او راهی جبهه میشود. در طول این مدت نگار با خانواده خسروآشنا می شود و دورا دور از احوال خسرو مطلع می گردد. در یکی از حملات جنگی خسرو اسیر میشود و نگارمخفیانه این عشق را چهارده سال تحمل می کند. پس از این همه انتظار پلاک و استخوا نهای پوسیده خسرو از اسارت باز می گردد .

 

  • کتابخانه شهید جاویدی
۰۴
مهر

 

عنوانآداب سفر حج

نویسنده: نویسنده: سیدعلی قاضی‌عسکر , ویراستار: علی ورسه‌ای

ناشر: نشر مشعر

تاریخ نشر:  ۱۳۹۰

محل نشر: تهران

تعداد صفحات: ۲۴۰


شاید بهتر باشد کتاب دیگری در باره آداب سفر حج نوشت خواندنی های من در این کتاب با دنیای بیرون بسیار متفاوت است نمیدانم شاید این روزها آداب سفر حج فرق کرده باشد ، این روزها سفر حج با آنچه در کتابها می نویسند فرق دارد . این روزها باید وقتی به حج می روی فکر کنی که شاید این آخرین سفر تو باشد این روزها از در و دیوار این خانه امن بلا می بارد . این روزها گرگها کلید دار خانه خدایند 

و چه غربت غریبانه ای داردکعبه 

 و چه غربت غریبانه ای دارد انسان 

و چه غربت غریبانه ای دارد خدا 

کجاست آن حرم امن الهی ؟ کجاست ؟ 

کجاست حرمت زائران خانه خدا؟ کجاست ؟ 

این روزها ، انسانها را قربانی می کنند و  گوسفند وار به تماشا می ایستند چان کندن آنها را و شک ندارم که اینها خود شیطانند و ای کاش سنگهای مچاله شده در دستانم را به سمت تو ابلیس نشانه می رفتم رمی جمرات من تویی تو که به دروغ کلید دار کعبه ای تو که به دروغ  متولی خانه خدایی

این روزها ابراهیم خودش را به قربانگاه آورده است 

وتوای شیطان بدان که پایانت نزدیک است و آمدن منجی عالم نزدیکتر 

وبدان ابراهیم هیشه برای قربانی شدن آماده است .....


  • کتابخانه شهید جاویدی
۲۲
شهریور

نویسنده: 
 Roald Dahl 
 رولد دال
تصویرگر: 
 Quentin Blake 
 کوئنتین بلیک
برگردان: 
 ساغر صادقیان
ناشر: 
 نشر مرکز
سال نشر: 
 ۱۳۸۰
گروه‌بندی سنی:
 7-9 سال 10- 12 سال

 
          
آقای روباه شگفت انگیز
آقای روباه به همراه خانواده اش در همسایگی سه مزرعه دار زندگی می کند و برای سیر کردن شکم خانواده اش مرغ ها و غازهای آن ها را شکار می کند. برای همین سه مزرعه دار دست به کار می شوند تا از شر آقای روباه خلاص شوند. اما آقای روباه "شگفت انگیز" هم بی کار نمی نشیند و تلافی می کند.

"آقای روباه شگفت انگیز" داستان همیشگی کشمکش روباه ها و مزرعه دارها است اما هر داستانی از زبان بازیگوش و طنز آمیز رولد دال نو و جذاب است. به تازگی از این داستان انیمیشنی عروسکی نیز ساخته شده است.

  • کتابخانه شهید جاویدی
۲۲
شهریور


نویسنده : علی موذنی 

ناشر : انتشارات نمایش 

موضوع : دین ، تاریخ 

کلید واژه : ولادت امام زمان (عج)، ملیکا،نرجس ، نمایش نامه 

مقصد : درجه 1تا 8


نمایش نامه مفرد مذکر غایب

« نمایش نامه «مفرد مذکر غایب زندگی ملیکا یا نرگسخاتون مادر گرامی امام عصر (ع) است،این نمایشنامه از آشنایی ایشان با کنیزی عرب که وظیفه  تدریس زبان عربی دارد و  واسط هایی برای تعبیر خوابهای ملیکا و آشنا کردن  هر چه بیشتر او با خاندان  اهل بیت (ع) و در نهایت ازدواج با شخص امام حسن عسکر(ع) است . 

علی موذنی بسیار خوب دیالوگها را با زبانی شیرین و داستانی در ذهن خواننده به تصویر می کشد  و  به نوعی موشکافانه دغدغه ها و شرایط احساسی افراد نمایش را بررسی می کند . 


  • کتابخانه شهید جاویدی
۰۳
شهریور


نویسنده : نعیمه اسلاملو 

ناشر : تلاوت آرامش 

موضوع : ادبیات 

مقصد : همه کتابخانه ها

کلید واژه : رمانی ایرانی ، حجاب و عفاف،عشق پاک، دختران 


فرشته ها هم عاشق می شوند 

رمانی با موضوع حجاب، عفاف، تفاوت نسلها، عشق پاک، دغدغههای دختران امروز دستمایه رمان است.

رُمانی که به مقایسه دغدغه های زن امروز و زن دیروز می پردازد. در این مجموعه ضمن ورود به فضای رُمان

و تخیل، بخشهایی از کتاب به صورت مستند روایت شده است؛ مستندسازی کمک شایانی به واقعی تر 

شدن داستان میکند، چرا که وقتی مخاطب میبیند که داستان صرفاً زاییده تخیلات نویسنده نیست باور

کردن آن برایش راحتراست.

شخصیت اصلی فرشته نام دارد که در طول داستان به کمال نزدیک میشود و با پاکدامنی و تقوایی که

به خرج میدهد، عشق پاک و سالم خود را به تصویر م یکشد. کتاب فرشت هها هم عاشق م یشوند، بر

اساس زندگی حدود 120 زن ایرانی به تحریر در آمده است. نویسنده در قالب بیست فصل مجزا مشکلات

گذشته زنان را با زندگی امروز مقایسه کرده و تلاش کرده راه حلهایی  برای این مشکلات ارائه دهد. تقریبا در طول داستان کتاب آهنگ خود را از دست نمیدهد و خواننده را بیحوصله نمیکند. شروع داستان بسیارهوشمندانه انتخاب شده و میتواند تا چندین فصل به تنهایی انگیزه لازم را برای دنبال کردن داستان به مخاطب تزریق کند. فرشته، دختر عادی، منطقی و البته با ذهنی پر از سؤا لهایی است که این روزها شایداز فکر هر دختری عبور کنند. تناسب دغدغه های زنان و دختران امروز با زنان و دختران امروز را میتوان

محور این رمان دانست اما عجله نداشتن نویسنده برای ریختن آبشاری از شعارها و هشدارها به سر خواننده

یکی دیگر از نقاط قوت کتاب است.


  • کتابخانه شهید جاویدی
۳۱
مرداد



نمونه متن کتاب بهترین قصه ها برای بهترین بچه ها

 

کودکی حاتم طائی

حاتم طایی سخاوتمند معروف از دنیا رفت . برادرش خواست مانند او معروف به کرم و سخاوت گردد . مادرش گفت : خود را بیهوده رنج نده که تو به مقام حاتم نمیرسی .

او پرسید چرا ؟

مادرش گفت : آن هنگام که حاتم کودکی شیرخوار بود ، هر بار که میخواستم به او شیر بدهم ، از شیرم نمی خورد ، تا شیرخوار دیگری را بیاورم تا با او شریک شود و از پستان دیگرم شیر بخورد . ولی زمانی که تو را شیر می دادم بر عکس بود . هرگاه که تو را شیر می دادم ، اگر شیرخوار دیگری به جلو می آمد ، تو آنقدر گریه می کردی تا او از کنارت می رفت .

 

جلو داری الاغ

شخصی در بستر مرگ بود . دستور داد همه بستگان و دوستانش کنار بسترش بیایند تا از همه آن ها حلالیت بطلبد . این کار انجام شد ، و در آخر گفت : شتر من را بیاورید تا از او هم حلالیت بطلبم !

شترش را آوردند . او دستی بر گردن و صورت شتر کشید و گفت : من مدت ها بر تو سوار شدم و تو برای من زحمت فراوان کشیده ای ! اگر در این مدت از من آزار و زحمتی دیده ای و در علوفه تو کوتاهی کرده ام ، مرا ببخش و حلال کن .

شتر گفت : هرچه آزار و اذیت به من کردی همه را می بخشم ، مگر وقتی که افسار مرا به پالان الاغ می بستی و خودت سوار الاغ می شدی و مرا به دنبال الاغ می بردی ، و مردم نگاه می کردند و می دیدند جلودار من الاغ است و من هرگز نمی بخشم . چرا تو هتک احترام من نمودی و الاغ را بر من مقدم داشتی ؟ مگر نمی دانستی که مقدم داشتم نادان و ابله بر بزرگ و دانا جنایتی نابخشودنی است !

 

گرگ ساده لوح و روباه

گرگی ، خروسی را گرفته بود و داشت فرار می کرد . روباه گفت : به به ! چه خروس چاق و چله ای ! این خروس را از کجا آورده ای ؟ گرگ گفت : از خانه واعظ . روباه گفت : خاک بر سرت ! زود آن را برگردان که بیچاره شدی ! گرگ با تعجب پرسید : چرا ؟

روباه گفت : اگر واعظ بفهمد خروسش را تو خورده ای ، از فردا اعلام می کند گوشت گرگ حلال است . آن وقت است که همه مردم می آیند و گرگ ها را شکار می کنند و بزودی نسل شما از روی زمین برداشته می شود ...

  • کتابخانه شهید جاویدی