کتابخانه عمومی شهید جاویدی فسا

کودکان ،خردسالان ، بازنشستگان ، ایثارگران، بسیج فعال ، افراد تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد می توانند به صورت رایگان از خدمات کتابخانه عمومی شهید جاویدی استفاده کنند .

کتابخانه عمومی شهید جاویدی فسا

کودکان ،خردسالان ، بازنشستگان ، ایثارگران، بسیج فعال ، افراد تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد می توانند به صورت رایگان از خدمات کتابخانه عمومی شهید جاویدی استفاده کنند .



معرفی کتاب بهترین قصه ها برای بهترین بچه ها

شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۴ ب.ظ



نمونه متن کتاب بهترین قصه ها برای بهترین بچه ها

 

کودکی حاتم طائی

حاتم طایی سخاوتمند معروف از دنیا رفت . برادرش خواست مانند او معروف به کرم و سخاوت گردد . مادرش گفت : خود را بیهوده رنج نده که تو به مقام حاتم نمیرسی .

او پرسید چرا ؟

مادرش گفت : آن هنگام که حاتم کودکی شیرخوار بود ، هر بار که میخواستم به او شیر بدهم ، از شیرم نمی خورد ، تا شیرخوار دیگری را بیاورم تا با او شریک شود و از پستان دیگرم شیر بخورد . ولی زمانی که تو را شیر می دادم بر عکس بود . هرگاه که تو را شیر می دادم ، اگر شیرخوار دیگری به جلو می آمد ، تو آنقدر گریه می کردی تا او از کنارت می رفت .

 

جلو داری الاغ

شخصی در بستر مرگ بود . دستور داد همه بستگان و دوستانش کنار بسترش بیایند تا از همه آن ها حلالیت بطلبد . این کار انجام شد ، و در آخر گفت : شتر من را بیاورید تا از او هم حلالیت بطلبم !

شترش را آوردند . او دستی بر گردن و صورت شتر کشید و گفت : من مدت ها بر تو سوار شدم و تو برای من زحمت فراوان کشیده ای ! اگر در این مدت از من آزار و زحمتی دیده ای و در علوفه تو کوتاهی کرده ام ، مرا ببخش و حلال کن .

شتر گفت : هرچه آزار و اذیت به من کردی همه را می بخشم ، مگر وقتی که افسار مرا به پالان الاغ می بستی و خودت سوار الاغ می شدی و مرا به دنبال الاغ می بردی ، و مردم نگاه می کردند و می دیدند جلودار من الاغ است و من هرگز نمی بخشم . چرا تو هتک احترام من نمودی و الاغ را بر من مقدم داشتی ؟ مگر نمی دانستی که مقدم داشتم نادان و ابله بر بزرگ و دانا جنایتی نابخشودنی است !

 

گرگ ساده لوح و روباه

گرگی ، خروسی را گرفته بود و داشت فرار می کرد . روباه گفت : به به ! چه خروس چاق و چله ای ! این خروس را از کجا آورده ای ؟ گرگ گفت : از خانه واعظ . روباه گفت : خاک بر سرت ! زود آن را برگردان که بیچاره شدی ! گرگ با تعجب پرسید : چرا ؟

روباه گفت : اگر واعظ بفهمد خروسش را تو خورده ای ، از فردا اعلام می کند گوشت گرگ حلال است . آن وقت است که همه مردم می آیند و گرگ ها را شکار می کنند و بزودی نسل شما از روی زمین برداشته می شود ...

  • کتابخانه شهید جاویدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی