کتابخانه عمومی شهید جاویدی فسا

کودکان ،خردسالان ، بازنشستگان ، ایثارگران، بسیج فعال ، افراد تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد می توانند به صورت رایگان از خدمات کتابخانه عمومی شهید جاویدی استفاده کنند .

کتابخانه عمومی شهید جاویدی فسا

کودکان ،خردسالان ، بازنشستگان ، ایثارگران، بسیج فعال ، افراد تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد می توانند به صورت رایگان از خدمات کتابخانه عمومی شهید جاویدی استفاده کنند .



۳۰
تیر


چهارصد نفر بودند که تپه «بردزرد» را فتح کردند. کار سختی نبود، اسیر هم گرفتند. اما سختی کار تازه بعد از مستقر شدن گردان فجر روی تپه شروع شد. عراق نمی‌خواست تپه را از دست بدهد؛ پاتک پشت پاتک! اما بچه‌های گردان فجر مقاومت کردند، آن هم بدون آب و غذای درست و حسابی. چهار پنج روز مقاومت کردند تا نیروی کمکی رسید و تپه حفظ شد. اما دیگر خبری از گردان فجر نبود؛ گردان شده بود گروهان و کم‌کم گروهان هم شده بود دسته؛ آخر از چهارصد نفر فقط 18 نفر مانده بودند! آنقدر شهید زیاد شده بود که می‌گفتند تعداد اسرای عراقی از تعداد رزمنده‌های ایرانی بیشتر شده است! گردان رفته بود و دسته برگشته بود...

این یکی از اتفاقاتی بود که نام گردان فجر و فرمانده‌اش شهید مرتضی جاویدی را سر زبان‌ها انداخت تا هر وقت کار گره می‎‌خورد یا قرار بود عملیات سختی انجام شود، نگاه فرماندهان جنگ بچرخد سمت آنها. از آنطرف هم خیلی از جوان‌های شیرازی برای جبهه رفتن سر و دست می‌شکستند که به این گردان راه پیدا کنند.

اما مرتضی به این راحتی‌ها کسی را راه نمی‌داد؛ شرایط خاص خودش را داشت. از تمرین‌های ورزشی و رزمی گرفته تا تعهد گرفتن از رزمنده‌ها که هر شب سوره واقعه را بخوانند.

مرتضی جاویدی فقط بین رزمنده‌ها یا فرماندهان ایرانی معروف نبود. عراقی‌ها هم حسابی او را می‌شناختند و هر چند وقت یکبار بلوف می‌زدند که «اشلو» را کشته‌ایم. اشلو لقبی بود که مرتضی پیدا کرده بود؛ اشلو مخفف «ان شی لونک» بود، به معنی حال و روزت چطور است؟! این لقب را هم بخاطر این به مرتضی داده بودند که...

تا همینجا کافی است! اگر می‌خواهید دلیل آن لقب و کلی خاطره ناب دیگر درباره شهید مرتضی جاویدی بخوانید باید حوصله داشته باشید و کتاب «تپه جاویدی و راز اشلو» را مطالعه کنید. کتابی که توسط اکبر صحرایی نوشته شده و انتشارات ملک اعظم با مدیریت سعید عاکف آن را منتشر کرده است.

ساختار جدید کتاب حتما یکی از نکاتی است که چشمتان را خواهد گرفت و بعد از چند صفحه که با آن خو گرفتید حسابی به دلتان خواهد نشست.

این کتاب اگرچه در قالب زندگی‌نامه داستانی نوشته شده اما یک راوی ندارد. 40 نفر که در میان آنها شهید صیاد شیرازی، شهید آوینی، محسن رضایی، همسر شهید و کلی از دوستان «اشلو» حضور دارند گوشه‌ای از شخصیت و خاطرات پیرامون او را روایت می‌کنند تا در انتهای کتاب تصویری کامل از آن شهید بزرگوار در ذهن مخاطب شکل بگیرد.

حضور عناصر داستانی در این روایت‌ها و در آمیختن خیال و واقعیت در کنار کوتاه بودن این 133 خاطره، کتاب را خوشخوان و کنار گذاشتن آن را سخت کرده است. البته هر کدام از این روایت‌ها را می‌توان بعنوان داستانی کوتاه خواند و از آن لذت برد.

هرچند نویسنده کتاب، یکی از دلایل استقبال مخاطبان از کتابش را شخصیت شهید جاویدی می‌داند و معتقد است هر نویسنده دیگری هم به آن می‌پرداخت نتیجه کار کتاب خوبی می‌شد، اما نمی‌توان از زحمتی که او برای این کتاب کشیده است به راحتی گذشت.

محدود نکردن روایت‌ها به یک راوی و زاویه دید، و در نتیجه لزوم تغییر لحن و مختصات روایت‌ها با توجه به سن و سال و حال و هوای هر کدام از راویان راه پر مشقتی است که صحرایی با اختیار در آن گام برداشته است. چنانکه مثلا لحن و فضای روایتی که توسط همسر شهید صورت می‌گیرد قطعا با روایت شهید صیاد شیرازی متفاوت است.

همین امر هم باعث شده که خواننده کتابی با بیش از 500 صفحه را با ولع بخواند و در میانه مطالعه احساس یکنواختی و کسالت نکند. از این منظر می‌توان «تپه جاویدی و راز اشلو» را یک نوآوری دلچسب در کتاب‌های دفاع مقدس دانست. شاید همین نکته هم دلیلی بوده است تا این کتاب در جشنواره شهید غنی‌پور رتبه اول زندگی‌نامه داستانی را کسب کند.

«تپه جاویدی و راز اشلو» قطعا یکی از کتاب‌های عالی و متفاوتی است که در حوزه زندگی‌نامه سرداران دفاع مقدس منتشر شده و علی رغم نبود تبلیغات خاص و پرهزینه توانسته مخاطبان زیادی پیدا کند و در همین مدت کوتاه چند چاپ بخورد.

خواندن این کتاب را از دست ندهید.

در زیر یکی از فصل‌های کتاب که مربوط به بوسیدن پیشانی شهید جاویدی توسط امام خمینی(ره) است می‌آید:

صحبت امام که تمام شد، به همراه حاج احمد آقا و آقای انصاری وارد راهرو هوایی شدند. چهارنفری راه باریک پل هوایی را بستیم و آقامحسن تند مرتضی را به امام معرفی کرد: حضرت آقا، ایشون مرتضی جاویدی فرمانده گردان فجر هستن، همونی که خدمت شما گزارش دادم... یه هفته با گردان‌شون تو قلب دشمن جنگیدن و مقاومت کردن تا عملیات پیروز شد؛ در اصل کلید موفقیت عملیات، آقا مرتضی بود!

منتظر رهبر انقلاب بودم که با هشتاد و خرده‌ای سن و سال و خستگی سخنرانی، چه عکس‌العملی نشان می‌دهد به صحبت‌های محسن. زل زده بودم به صورت مهربان و محاسن بلند و یکدست سفید امام خمینی؛ انگار گل شکفت. لبخندی زد و با نگاه نافذ و در عین نرمی که در چشم داشت، خیره شد به صورت آفتاب خورده‌ی مرتضی که چشمانش مثل تب‌داران می‌سوخت.

- خدا شما رزمنده‌ها را برای اسلام حفظ کند!

- اشک توی چشمان مرتضی حلقه زد. امام خمینی نگاهی به دست گچ گرفته‌ی مرتضی انداخت و اشاره کرد.

- دست‌تون چی شده؟

- یه زخم کوچیکه آقا!

امام جلوتر رفتند و دست کشیدند بر روی دست گچ گرفته‌ی مرتضی.

- ان‌شاءالله خوب می‌شود.

برخورد پرنشاط و لطف و سادگی امام خمینی، برای مرتضی مجوز شد تا او از خود بی خود شود! چنان آتش مهر و اشتیاق در دل مرتضی زبانه کشید، که انگار می‌خواست عشق خود را به هر طریق که شده ابراز کند، اشلو عنان از کف داد و همه را پس زد. با آن قد و بالای متوسط، دست حلقه کرد. پرید و گردن امام را چسبید! پایین آورد و به صورت نزدیک کرد. مثل تشنه‌ای حریص در بیابان، و مثل عاشقی شیفته، شروع کرد به بوییدن و بوسیدن عمامه، پیشانی، چشم، گونه، محاسن، عبا و دست و پای امام!

چشمه‌ای دیگر از شهامت مرتضی را در برخورد با امام خمینی دیدم! هیچ‌کدام از ما به خود جرأت نمی‌دادیم تا برای ابراز محبت دست به چنین کاری بزنیم، و حالا نگران بودیم با محبت و فشاری که نتیجه‌ی از خود بی‌خود شدن مرتضی بود، چه بر سر امام می‌آید! اما امام انگار که طرف خود را شناخته بود، آرام و متواضع عکس‌العملی نشان نداد و من یقین کردم که امام مرتضی را نماد رزمنده‌هایی می‌داند که بارها گفته بود: بر دست و بازوی آن‌ها بوسه می‌زنم!

امام خمینی خون‌سرد و آرام، به قدری ایستاد و صبر کرد تا بوسه‌های مرتضی جاویدی تمام شد. خواستیم تا مرتضی را کنار خود ببریم که یک‌دفعه متوجه شدیم که امام از مرتضی بسیجی‌تر است، چرا که خم شد و پیشانی مرتضی را بوسید! بوسه‌ای که اولین‌بار در طول عمرم دیدم. درست مثل بوسه‌های مرتضی بر تن امام. حس کردم امام مهمان چند دقیقه‌ای خود را از صمیم قلب دوست دارد! آنی که برگشتم، متوجه شدم که حاج احمدآقا پسر امام، انصاری مسؤول دفتر امام، محسن و رحیم هم از حرکات و ارادت خاص مرتضی به امام و تعامل و لبخند رهبر انقلاب، در حیرت بودند! صدای حاج احمد آقای خمینی را شنیدم که می‌گفت: تا به الآن ندیده بودم، امام پیشانی کسی رو ببوسه!
       


  • کتابخانه شهید جاویدی
۳۰
تیر

شهید مرتضی جاویدی، فرمانده گردان فجر 





  • کتابخانه شهید جاویدی
۲۴
تیر


خالق من بهشتی دارد نزدیک وزیبا و بزرگ و دوزخی دارد به گمانم کوچک و بعید و در پی دلیلیست که ببخشد ما را

( دکتر علی شریعتی )


  • کتابخانه شهید جاویدی
۲۴
تیر


 عید فطر؛ عید پایان یافتن رمضان نیست. عید برآمدن انسانی نو از خاکستر خویشتن خویش است. چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد میشود. رمضان کوره ایست که هستی انسان را میسوزاند و آدمی نو با جانی تازه از آن سر بر میآورد. فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است. بناست که رمضان با سحرها و افطارهایش. با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد. اگر در عید فطر درنیابیم که از نو متولد شده ایم؛ اگر تازگی را در روح خود احساس نکنیم؛ عید فطر، عید ما نیست.


  • کتابخانه شهید جاویدی
۲۳
تیر

امام علی علیه‌السلام: امر به معروف و نهى از منکر را ترک مکنید که رشته کار از دست شما بیرون شود، آنگاه هر چه دعا کنید و از خداوند دفع شر خواهید، پذیرفته نشود و به اجابت نرسد.

ابوالفرج در «مقاتل‌الطالبیین» روایت کرده که پس از ضربت خوردن امیر مؤمنان، اطباى کوفه را به بالین آن حضرت آوردند و در میان آنها، هیچ یک در معالجه زخم و جراحى استادتر از اثیر بن عمرو نبود و او متخصص در معالجه زخم‌ها و جراحات بود و از جمله چهل نفر جوانى بود که در زمان ابوبکر در عین التمر به دست خالد بن ولید اسیر و در کوفه ساکن شده بود.

این طبیب همین که زخم سر آن حضرت را دید، دستور داد شُش گوسفندى را بیاورند و از میان آن رگى را بیرون آورد و آن رگ را در زخم مزبور نهاد و پس از اندکى بیرون آورد و آن را مشاهده کرد. سپس رو بدان حضرت کرده، گفت: «اى امیر مؤمنان، هر وصیتى دارى، بکن که ضربت شمشیر این دشمن خدا به مغز سر رسیده و معالجه سودى ندارد.» در این وقت بود که امیرالمؤمنین کاغذ و قلم و دواتى طلبید و شروع به وصیت کرد.

بسم ‏الله الرحمن الرحیم
این وصیتنامه‌اى است که امیرالمؤمنین، على بن ابیطالب بدان وصیت مى‏‌کند: گواهى مى‏‌دهد که معبودى جز خدا نیست که یگانه است و شریک ندارد و نیز گواهى می‌دهد که محمد(ص) بنده و رسول اوست، که خداوند او را به راهنمایى و دین حق فرستاد تا بر همه ادیان پیروزش کند، هرچند مشرکان آن را ناخوش دارند. درود و برکات خدا بر او باد! «همانا نماز و پرستش و زندگى و مرگ من از آن خداوندى است که پروردگار جهان است و شریکى براى او نیست و بدان مأمور گشته‌‏ام و منم از نخستین مسلمانان.

اى حسن! من تو را و تمام فرزندان و خاندانم و هر کسى‏ که این وصیتنامه به او برسد، به تقوا و ترس از خداوندى که پروردگار شماست، سفارش مى‏ کنم و باید نمیرید جز اینکه مسلمان باشید و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید، زیرا به راستى من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که مى‏ فرمود: اصلاح دادن میان مردمان از همه نماز و روزه بهتر است و آنچه دین را تباه ساخته و از بین مى‌‏برد، افساد میان مردمان است، ولا قوه الا بالله العلى العظیم(نیرویى جز به وسیله خداى بزرگ نیست).
به خویشان و ارحام خویش توجه داشته باشید و به آنان پیوند کنید، صله رحم کنید تا خداوند در روز قیامت حساب را بر شما آسان گرداند.

الله الله فى الایتام، فلا تغبوا افواههم، ولا تضیعوا بحضرتکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید، درباره یتیمان، پس براى دهن‌هاشان به سبب سنگدلى‏تان نوبت قرار ندهید (که گاهى سیر و گاهى گرسنه نگاهشان دارید).

الله الله فى جیرانکم، فانهم وصیه نبیکم…: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره همسایگانتان که رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش کرده و پیوسته درباره آنان توصیه مى‏ فرمود، به اندازه اى که ما گمان کردیم براى همسایگان از همسایه خود ارث قرار م ى‏دهد و حرمت آنان به اندازه‌اى است که سهمى در مالشان براى همسایه تعیین کرده!

الله الله فى القرآن، فلایسبقکم الى العمل به احد غیرکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره قرآن مبادا کسى به عمل‏کردن بدان بر شما سبقت جوید.

الله الله فى الصلاه فانه خیر العمل وانها عمود دینکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره نماز، زیرا که نماز ستون دین شماست.

الله الله فى بیت ربکم لاتخلوه ما بقیتم…: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره خانه پروردگارتان (خانه کعبه)، مبادا تا زنده هستید، آن خانه از شما خالى‏ بماند، که اگر رها شد، مهلت داده نمى‌شوید و به عذاب دچار مى‏‌شوید و اگر از شما خالى ماند، کیفر خداوند فرصت زندگى به شما نمى‏دهد.

الله الله فى الزکاه فانها تطفى غضب ربکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید در دادن زکات اموال خود که زکات خشم پروردگار را فرو نشاند.

الله الله فى شهر رمضان فان صیامه جُنه من النار: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره روزه ماه رمضان، زیرا که آن براى شما چون سپرى است از آتش دوزخ.

الله الله فى الفقراء والمساکین فشارکوهم فى معاشکم…: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره بینوایان و مسکینان و آنها را در زندگى خود شریک سازید و از خوراک و لباس خود به آنها نیز بدهید.

الله الله فى الجهاد باموالکم وانفسکم والسنتکم: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره پیکار کردن در راه خدا به مالها و جان‌ها و زبان‌هاى خویش.

الله الله فى ذریه نبیکم…: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره امت پیغمبرتان، مبادا در میان شما ظلم و ستمى واقع شود.

الله الله فى اصحاب نبیکم…: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره اصحاب پیغمبرتان؛ زیرا که رسول خدا(ص) درباره آنان سفارش فرموده.

الله الله فى النساء و فیما ملکت ایمانکم…: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره زیردستانتان، غلامان و کنیزان، زیرا که آخرین سفارش و وصیت رسول خدا(ص) این بود که فرمود: «من شما را درباره دو دسته ناتوان که زیردست شما هستند، سفارش مى‏‌کنم.

آنگاه فرمود:
الصلاه الصلاه، لا تخافوا فى الله لومه لائم…: نماز! نماز! درباره خداوند از سرزنش مردمان نهراسید؛ چه، هر کس به شما ستم کند یا اندیشه بد داشته باشد، خداوند شر او را کفایت فرماید.
با مردم به نیکى سخن بگویید، همان گونه که خدا فرمود. امر به معروف و نهى از منکر را ترک مکنید که رشته کار از دست شما بیرون شود، آنگاه هر چه دعا کنید و از خداوند دفع شر خواهید، پذیرفته نشود و به اجابت نرسد.

بر شما باد هنگام معاشرت، به فروتنى و بخشش و نیکویى درباره یکدیگر و زنهار از جدایى و تفرقه و پراکندگى و روى‏ گردانیدن از هم و در نیکوکارى، یار و مددکار یکدیگر باشید و بر گناه و ستمکارى کمک مباشید که شکنجه و عذاب خدا بسیار سخت است.

خداوند نگهدار شما خاندان باشد و حقوق پیغمبرش را در حق شما حفظ فرماید، اکنون با شما وداع مى‏‌کنم و شما را به خدا مى‏‌سپارم و سلام و رحمتش را بر شما مى‏‌خوانم.

 


  • کتابخانه شهید جاویدی
۲۳
تیر

قرآن کریم کتابی است که می‌تواند ظلمت‌های جهل و مشکلات انسان‌ها را برطرف کند و بهترین راه استفاده از این کتاب هدایت، خواندن و تدبّر و تفکّر در آیات آن است.

بعضی از سوره های قرآن شأن بخصوصی دارند و ثواب قرائت آنها مخصوصاً در ماه مبارک رمضان بسیار زیاد است.

از امام صادق علیه السلام روایت شده است:

مَنْ قَرَأَ اَلْقَدْرَ عِنْدَ سَحُورِهِ وَ عِنْدَ إِفْطَارِهِ إِلاَّ کَانَ بَیْنَهُمَا کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ.

هر کس سوره قدر را هنگام سحرها و افطار قرائت کند، همانند کسى است که در فاصله این دو وقت در راه خدا به خونش آغشته شده است. وسائل‌الشیعه : ج ۱۰ ، ص ۱۴۹

از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: هر که این سوره را بخواند به او از ثواب کسی که ماه رمضان را روزه گرفته است و شب قدر را شب زنده داری کرده است داده می شود.

  • کتابخانه شهید جاویدی
۱۶
تیر

 امشب سر مهربان نخلی خم شد 

در کیسه نان به جای خرما غم شد 

در کنج خرابه ها زنی شیون کرد 

همبازی کودکان کوفه کم شد 

  • کتابخانه شهید جاویدی
۱۶
تیر

می شود این رمضان موعد فردا باشد

آخرین ماه صیام غم مولا باشد

می شود در شب قدرش به جهان مژده دهند

که همین سال ظهور گل زهرا  باشد

السلام علیک یا ابا صالح المهدی

  • کتابخانه شهید جاویدی
۱۶
تیر

کتابخانه شهید جاویدی در ماه مبارک رمضان جهت علاقمندان به کتاب و  کتابخوانی مسابقه کتابخوانی ضیافت الله از (کتاب آداب بندگی رمضان از دیدگاه مقام معظم رهبری)  برگزار می کند  .و به برندگان جوایز نفیسی اهداء می گردد .مهلت ارسال پاسخنامه تا عید سعید فطر می باشد .

کتاب "آداب بندگی" گزیده‌ای از بیانات، نصایح، تحلیل‌ها و مواعظی است که در ماه‌های رمضان در طول 22 سال گذشته از سال 1369 تا 1390 رهبرمعظم انقلاب حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) ارائه فرموده اند.
در این کتاب؛ به بررسی بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون ماه مبارک رمضان پرداخته شده است ، آداب روزه داری ، آداب دعا، تکالیف مؤمنان در این ماه -از نظر فردی، اجتماعی و سیاسی و نظایر آن- مواری است که به آن به تفصیل پرداخته شده است .
 یکی از وجوه چشمگیر بیانات رهبر معظم انقلاب در طول 22 سال گذشته پیوستگی و انسجام مطالب در موضوعات مختلف است. البتّه با این ویژگی که حتّی اگر موضوعی واحد چند بار، آن هم در طول سال‌های مختلف، مورد تأکید قرار گرفته باشد، هربار یا از زاویه‌ای جدید به موضوع نگریسته‌اند یا نکته‌ای جدید به ابعاد موضوع یا تحلیل آن افزوده‌اند. نمونه‌ی جالب این نکته را می‌توان در مورد موضوع تقوا یا استغفار که ترجیع‌بند مهمّ این کتاب است، به وضوح دید. ضمن اینکه ماه مبارک رمضان به‌عنوان بهار قرآن معرفی شده است.
توجه به جنبه‌های اجتماعی توصیه‌های دینی، از دیگر مشخّصات بیانات معظم له درباره‌ ی ماه مبارک رمضان و آداب روزه‌داری است، در مجموعه‌ این بیانات به معروف‌هایی همچون اطّلاع از وضع محرومان، رسیدگی به مستضعفان، محبّت به ایتام، و دستگیری از ضعفا، و از منکرهایی چون اسراف، تبذیر، تفرقه، و امثال آن نهی می‌شود و بدین ترتیب توصیه به کسب فضایل و پرهیز از رذائل اخلاقی از محدوده‌ شخصی و فردی خارج شده و به مشخّصاتی برای جامعه‌ مطلوب اسلامی تبدیل می‌شود.
در مجموع کتاب حاضر شامل مجموعه دیدگاه های مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای  (مدظله العالی ) در رابطه با روزه داری در ماه مبارک رمضان است  که در شش فصل  تنظیم شده است. در این کتاب  تلاش شده است تا ابعاد دینی، معرفتی و اخلاقی روزه داری درماه مبارک رمضان با تاکید بر بیانات رهبر معظم  تبیین گردد. امید است مورد توجه مخاطبان محترم قرار گیرد.

این کتاب توسط آقای علی اصغر ترکاشوند تدوین و  به همت انتشارات «دا» و با همکاری گروه فرهنگی پژوهشی رواق روانه بازار نشر شده است.

  • کتابخانه شهید جاویدی
۱۶
تیر

  • کتابخانه شهید جاویدی